اولین مامان گفتنت!!!!
خواب را به چشم هایت دعوت میکنم بخواب دلبر شیرین زبانم چشم هایت چه دلبرانه به میهمانی خوابی ناز دعوت شده اند. کودکم ناز کنار ناز تو چه هیچ و بی معناست!! دست هایت بوی روزهای عاشقیم را میدهد. چشم هایت تمام فصل های عاشقی ماست!! تو عشقی؟؟؟ یا عشق توست؟؟؟؟ میخواهم خدا را ببوسم که تو را در من خلاصه کرد. حالا دیگر می دانم. عشق یعنی تو و خوشبختی یعنی وقتی یه پسر کوچولوی مهربون درست توی 11 ماه و 5 روزگیش وقتی چشماش غرق خوابن و تو آغوش مادرش داره به یه خواب آروم فرو میره سرش و تو سینه ات فشار بده و بگه: مامان!! و من چه خوشبختم که این لحظه رو با چشمام دیدم و با تمام وجودم لمسش کردم. الانم که دارم بهش فکر میکنم دلم غ...